English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 200 (5813 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
piston cover U کف پیستون
piston cover U پوشش پیستون
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
He has read the book from cover to cover . U کتاب رااز اول تا آخر خوانده است
piston U پیستون
piston U میله متحرک
piston U سنبه
actuator piston U قسمت متحرک یک عمل کننده یامحرک هیدرولیکی یانیوماتیکی
piston clearnce U فاصله پیستون
piston area U سطح پیستون
pump piston U پیستون پمپ
piston guide U راهنمای پیستون
piston ring U رینگ پیستون
piston lever U سطحپیستول
piston skirt U دامنهپیستون
toe piston U پیستونپنجه
piston release U آزادسازیپیستول
thumb piston U پیستونشستی
piston crown U تاج پیستون
piston pin U اشپیل پایین پیستون
piston pressure U فشار پیستون
piston pump U پمپ پیستونی
piston rod U دسته پیستون
piston rod U شاتون
piston speed U سرعت پیستون
piston stroke U ضربه پیستون
piston travel U طول ضربه ی پیستون
piston pin U انگشتی
piston packing U لائی پیستون
plunger piston U پیستون شناور
piston displacement U تغییر مکان پیستون
piston head U کف پیستون
piston effect U اثر سنبهای
piston engine U موتور پیستونی
piston head U سرپیستون
piston blowing engine U موتور دمنده پیستونی
rotary piston compressor U کمپرسور پیستون دار
cam ground piston U پیستونی که قطر ان در امتدادموازی با انگشتی کمتر ازقطر ان در امتداد عمود برانگشتی باشد
opposed piston engine U موتورپیستون مقابل
opposed piston engine U موتور سیلندر روبرو
opposed piston engine U موتور پیستون روبرو متقابل
brake piston cup U رینگ پیستون ترمز
double piston engine U موتور پیستون مضاعف
rotary piston machanism U مکانیزم پیستون دوار
cover U امادگی
cover U اماده برای برگرداندن توپ
cover U سطح برف
cover U اماده شدن برای دریافت توپ
cover U بازی دفاعی
cover U بسته بندی
cover U تامین زیان و خسارات بیمه
take cover U جان پناه گرفتن
take cover U حفاظ گرفتن
take cover U پشت جان پناه قرار گرفتن
under cover U سربسته درپاکت
to cover up U پوشاندن
to cover up U پیچیدن
from cover to cover U ازاغازتا انجام کتاب
to cover in U پوشاندن
to cover in U پرکردن
cover U نگهبان بگوش
cover U پاکت
cover U رویه لفاف
cover U جلد
cover U پوشش
cover U تامین کردن
cover U طی کردن
cover U پنهان کردن
cover U جلد کردن
cover U سرپوش
cover U حفاظ
cover U دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
cover U روپوش
cover U حایل شدن
cover U مخفی در بر گرفتن
cover U حاوی بودن درپوش
cover U اختفاء
cover U انجام دادن
cover U جان پناه خفاگاه پوشاندن
cover U پوشاندن
cover off U پشت سر هم قرار گرفتن پشت به گردن
cover U روکش کردن پوشانیدن پوشش
cover up <idiom> U پنهان کاربدواشتباه
cover U بوته زار پناهگاه شکار
cover U سقف زدن
under cover <idiom> U پنهان شدن
cover U مخفی گاه [جامعه شناسی]
cover U مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
cover U تامین
cover U جلد سرپوش
cover all U بارانی یا روپوش
cover all U رولباسی
cover U پوشش مخفی [جامعه شناسی]
cover-up U در لاک دفاعی فرورفتن
cover up U در لاک دفاعی فرورفتن
valve cover U روپوشسرپاپ
speaker cover U پوششصدا
pan cover U پوششکنه
duvet cover U روپوشقابلشستشو
loose cover U روکش
saddle cover U رو زینی [اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
horse cover U قالیچه زیر زین اسب
divan cover U [قالیچه رومبلی که معمولا دو تکه قرینه بوده و در یک طرف بدون ریشه می باشد تا در کنار هم بصورت یک قطعه به نظر آید.]
bed cover U روتختی
protective cover U روپوش حفاظ
to cover one's nakedness U ستر عورت کردن
to cover much ground U وسیع بودن
protective cover U پوشش حفافتی
sliding cover U پوششمتحرک
seat cover U پوششصندلی
filter cover U پوششفیلتر
to cover much ground U جامع بودن
to cover much ground U رسابودن
battery cover U پوششباطری
first-day cover U پاکت یا کارت پستال که در روز اول فروش تمبر جدید ارسال شده و تاریخ آن روز را روی تمبر مهر زدهاند
cover girls U ستارهی روی جلد
cover girls U زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
toilet cover U رو میزی برای میز ارایش
cover girl U ستارهی روی جلد
under cover of letter no U ضمن نامه شماره
glass cover U پوشششیشهای
head cover U محافظسر
protective cover U روکش محافظ
cover one's tracks <idiom> U پنهان کردن یا نگفتن اینکه شخصی کجا بوده (پنهان کاری کردن)
radiator cover U روکش رادیاتور
pillow cover U ستونمخروطی
mattress cover U گردنبندبلندمهمانی
saddle cover U زین پوش
saddle cover U زین پیچ
saddle cover U غاشیه
sight cover U روپوش دستگاه نشانه روی روپوش زاویه یاب
lever cover U پوششدربازکن
cover girl U زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
cover charges U مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
concrete cover U پوشش بتنی روی فولاد
contingency cover U بیمه حمل احتیاطی
corset cover U لباس زیر زنانه که روی کرست پوشیده میشود زیرپوش
cover an angle U زاویهای را بستن
cover and concealment U پوشش و اختفاء
cover drive U ضربه در سمت نیمه معینی اززمین
cover note U بیمه نامه موقت
cover note U گواهی بیمه نامه
cover note U گواهی پوشش بیمه
cover plate U صفحه سرپوش
cover plate U پشت بندصفحه بست
cover point U عضو دفاع نزدیک
cover point U محل بازیگر در نقطه معینی دور از توپزن
comparative cover U پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
comparative cover U پوشش نسبی
cover-ups U در لاک دفاعی فرورفتن
air cover U پوشش هوایی
base cover U عکس برداری اولیه
basic cover U عکسبرداری اولیه هوایی
batterty cover U سرپوش باتری
binding cover U پوشش تعهد شده
break cover U خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه
cell cover U درپوش باتری
cloud cover U غلظت ابر اتمی
cover charge U مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
cloud cover U سطح ابر زیرپوشش اتمی
column cover U پوشش ستون
communication cover U پوشش مخابراتی
cover shame U عذر
cover shame U بهانه
hub cover U قالپاق چرخ
fighter cover U پوشش هواپیماهای جنگنده
fire cover U پوشش اتش
hatch cover U درب دهلیز
hatch cover U درپوش دوردریچه
overhead cover U پوشش بالای سر روپوش بالای سر
ice cover U یخپوش
insurance cover U پوشش بیمه
magneto cover U سرپوش مگنت
open cover U بیمه نامه باز
open cover U بیمه نامهای که جهت حمل محمولههای متعدد تهیه میشود
fighter cover U پوشش با هواپیماهای شکاری
overhead cover U حفاظ بالای سر
dust cover U سرپوش غبارگیر
dish cover U سرپوش
depleted cover U پوشش کاسته شده
depleted cover U پوشش کاهسته
protective cover U جان پناه دفاعی
extra cover U بازیگر بل گیر
extra cover U پوشش اضافی برای بل گرفتن
cover search U جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی
perforated cover plates U صفحات مشبک
to have compulsory insurance [cover] U اجباری [الزامی] بیمه بودن
to have private insurance [cover] U بیمه خصوصی داشتن
perforated cover plates U صفحات سوراخدار
can not judge a book by its cover <idiom> U [چیزی را نمی شود صرفا از روی قیافه قضاوت کرد]
country cover diagram U دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
They escaped under cover of darkness. U درتاریکی شب فرار کردند
cut and cover shelter U سنگر انفرادی سر پوشیده سنگری که با کندن زمین وتهیه سرپناه تهیه میشود
his hat cover his fanily U خودش است و کلاهش
his hat cover his fanily U هیچکس را ندارد
cheque book cover U پوششدفترچهچک
excess loss cover U بیمه مجدد ان قسمت از زیان که بیش از مقدار بیمه شده قبلی است
excess cover treaty U قرارداد پوشش بیمهای ضایعات بیشتر
under cover of frind ship U بعنوان دوستی
To cover (traverse)long distances. U مسافت زیادی راطی کردن
To cover up a fult ( defect , shortcoming ) . U عیب پوشی کردن
Recent search history Forum search
2از ظاهر کسی یا چیزی نمیشه به باطنش پی پرد
2از ظاهر کسی یا چیزی نمیشه به باطنش پی پرد
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com